کفشهایم را میپوشم و در زندگی قدم میزنم
من زنده ام و زندگی
ارزش رفتن دارد
آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم
گوش ناامیدی را کر کند
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد
امامن همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد
ماندن در کار نیست
گذشته های دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم
نمی اندیشم
ولی این را میدانم؛
گذشته با آینده یکسان نیست
زندگی نه ماندن است نه رسیدن
زندگی به سادگی رفتن است
به همین راحتی،
زندگی چقدر آسان است…
زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد،،،
ﺯﻧﺪ ﺭﺍ ﻣ ﻮﻢ…
ﺍﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ؛
ﻫﻤﻪ ﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧ ﺍﺳﺖ …
ﺍﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮ؛
ﻫﻤﻪ ﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧ ﺍﺳﺖ …
ﻠﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ
قصد داشتم دست اتفاق را بگیرم؟؟ تا نیفتد ! اما امروز فهمیدم که اتفاق خواهد افتاد،****
این ما هستیم که نباید با او بیفتیم .!
رفتن ,ﻟﺬﺕ ,ﺭﻧﺞ ,ﺁﻥ ,ﺑﺒﺮ؛ﻫﻤﻪ ,ﺍﺳﺖ ,را نیز ,رفتن را ,و به ,ﺑﺒﺮ؛ﻫﻤﻪ ﺰﺵ ,ﺑﺮﺩﻧ ﺍﺳﺖ
من زنده ام و زندگی
ارزش رفتن دارد
آن قدر می روم تا صدای پاشنه هایم
گوش ناامیدی را کر کند
خوب میدانم که گاه کفشها،
پاهایم را میزند، میفشرد و به درد میاورد
امامن همچنان خواهم رفت
زیرا زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد
ماندن در کار نیست
گذشته های دردناک را رها میکنم و به آینده نامعلوم
نمی اندیشم
ولی این را میدانم؛
گذشته با آینده یکسان نیست
زندگی نه ماندن است نه رسیدن
زندگی به سادگی رفتن است
به همین راحتی،
زندگی چقدر آسان است…
زندگی ارزش لنگ لنگان رفتن را نیز دارد،،،
ﺯﻧﺪ ﺭﺍ ﻣ ﻮﻢ…
ﺍﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻟﺬﺕ ﺑﺒﺮ؛
ﻫﻤﻪ ﺰﺵ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩﻧ ﺍﺳﺖ …
ﺍﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮ؛
ﻫﻤﻪ ﺰﺵ ﺭﻧﺞ ﺑﺮﺩﻧ ﺍﺳﺖ …
ﻠﺪ ﻟﺬﺕ ﻭ ﺭﻧﺞ ﺩﺳﺖ ﺗﻮﺳﺖ
قصد داشتم دست اتفاق را بگیرم؟؟ تا نیفتد ! اما امروز فهمیدم که اتفاق خواهد افتاد،****
این ما هستیم که نباید با او بیفتیم .!
درباره این سایت